مدرس و مدیر گروه سابق دانشکده فنی و حرفه ای انقلاب اسلامی، طراح و مسئول برق در چندین شرکت تولیدی
 



بـــــــوی بـــــــاران، بوی سبـــــــزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپيد
برگهای سبز بيد
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نــــــرم نرمک می رسد اينک بهــــــــــــار
خـــــــــوش به حال روزگــــــــــار
خوش به حال چشمه ‌ها و دشتها
خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها
خوش به حال غنچه‌های نيمه‌باز
خوش به حال دختر ميخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبريز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در اين روزگار
جامه رنگين نمی‌ پوشی به کام
باده رنگين نمی ‌بينی به جام
نقل و سبزه در ميان سفره نيست
جامت از آن می که می ‌بايد تهی است
ای دريغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسيم
ای دريغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دريغ از ما اگر کامی نگيريم از بهار
گـــــــر نکـــــــوبی شيـــــــشه غـــــــم را به سنـــــــگ
هفـــــــت رنگش می‌شود هفتـــــــاد رنگ...!
 


  نوشته شده در  دوشنبه یکم فروردین ۱۳۹۰ساعت 3:15  توسط محسن عمادی الله یاری  | 
 
  POWERED BY BLOGFA.COM